کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


وصیت های حضرت زهرا سلام الله علیها

درباره : حضرت زهرا سلام الله علیها
منبع : روضة الواعظین ج ۱ ص ۱۸۱ ؛ علل الشرائع، ج۱ ص۱۸۸، کشف الغمة ج ۲ ص ۱۲۸، مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۲۰۶

ساختن تابوت برای حضرت زهرا سلام الله علیها: محدث اربلی به نقل از ابن عبّاس مىگويد: آن هنگام كه بيمارى حضرت فاطمه سلام الله علیها شدّت يافت، به اسماء بنت عميس فرمود: آيا نمى‏ بينى من در چه حالى هستم؟ مبادا مرا روى تختهاى بگذاريد كه جنازه‏ ام ظاهر باشد! اسماء گفت: نه به جان خودم سوگند، بلكه نظير آن تابوتى را براى تو درست مى ‏كنم كه در حبشه ديده ‏ام. حضرت زهرا سلام الله علیها به وى فرمود: پس نمونه آن را به من نشان بده! اسماء فرستاد تا از بازار شاخه‏ هاى تازه خرما آوردند. آنگاه آن تابوتى را كه در حبشه ديده بود، ساخت و آن اوّلين تابوتى بود كه ساخته شد. حضرت زهرا سلام الله علیها پس از ديدن آن تابوت خندان شد و هيچ وقت غير از آن موقع خندان نشده بود. وَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ‏ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ يَا بِنْتَ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ أَنَا أُرِيكِ‏ شَيْئاً رَأَيْتُهُ‏ بِأَرْضِ‏ الْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُل‏ ( کشف الغمة ج ۲ ص ۶۷، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۶۲۶) 


البته به روایتی دیگر حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: پسر عمو! من به تو وصيّت مىكنم كه تابوتى برايم تهيه نمايى، زيرا ديدم كه ملائكه شكل و تصويرى از آن تابوت را به من نشان دادند. أُوصِيكَ يَا ابْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِي نَعْشاً فَقَدْ رَأَيْتُ‏ الْمَلَائِكَةَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اوصاف آن تابوت را براى من شرح بده. زهرا سلام الله علیها مشخصات آن را شرح داد و على عليه السّلام آن را تهيه نمود. آن تابوت اوّلين تابوتى‏ بود كه در روى زمين ساخته شد، كسى قبلا نظير آن را نديده بود و بعدا هم ساخته نشدْ فَقَالَ لَهَا صِفِيهِ إِلَيَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِي وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِكَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَد؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها پس از اين جريان به حضرت على عليه السّلام رو كرد و گفت: مبادا احدى از اين گروهى كه در حقّ من ظلم روا داشتند و حقّ مرا غصب كردند براى تشييع جنازه‏ ام حاضر شوند!! ثُمَّ قَالَتْ أُوصِيكَ أَنْ لَا يَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِي مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ ظَلَمُونِي وَ أَخَذُوا حَقِّي زيرا ايشان دشمن من و دشمن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مى ‏باشند. مبادا بگذارى احدى از آنان و پيروانشان به جنازهام نماز بخوانند!! فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِي وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنْ لَا يُصَلِّيَ عَلَيَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ مرا شبانه در آن هنگام كه چشم ها همه به خواب رفته باشند، دفن كن. وَ ادْفِنِّي فِي اللَّيْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُيُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَار پس از اين وصيّت بود كه فاطمه زهرا سلام الله علیها از دنيا رفت. ثُمَّ تُوُفِّيَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا  ( روضة الواعظین ج ۱ ص ۱۸۱، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲ با مضامینی شبیه این در معانی الاخبارص ۱۵۵، کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰ و مستدرک الوساپل ج ۲ ص ۳۶۰)

خواندن قرآن: بر طبق روایت دیگری حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه‌های واپسین زندگی به امیرمومنان علیعليه السّلام فرمود: اِذا اَنَا مِتُّ فَتَوَلَّ اَنْتَ غُسْلِی وَ جَهِّزْنِی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ اَنْزِلْنِی قَبْرِی وَ الْحِدْنِی وَ سَوِّ التُّرابَ عَلَیَّ وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَاسِی قَبالَهَ وَجْهِی فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ وَالدُّعَاءِ فَاِنَّها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمیِّتُ فیِها اِلی اُنْسِ الاَحْیاءِ وَ اَنَا اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ تَعَالی وَ اُوصیِکَ فِی وَلَدیِ خَیْراً؛  وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا به عهده گیر، و بر من نماز بگزار، و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم رو به روی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظه‌هایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا می‌سپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم. (بحارالانوار ، ج۷۹، ص۲۷٫)

ازدواج با امامه: از وصایای دیگر حضرت زهراسلام الله علیها به علیعليه السّلام توصیه به ازدواج با دختر خواهر فاطمهسلام الله علیها امامه بود که فرمود: جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ یَابْنَ عَمِّ رَسولِ اللهِ اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی بِاِبْنَهِ اُخْتِی اَمَامََهَ فَاِنَّها تَکونُ لِوَلِدِی مِثْلِی فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ؛ ای پسر عموی پیامبرصلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ! خداوند تو را پاداش نیکو دهد! اولین وصیت من به تو این است که چون مردان به زنان نیاز دارند. پس از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن؛ زیرا او همانند من با فرزندانم مهربان است. (روضة الواعظین ۱۵۱، مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۷؛ ج۷۸، ص۲۵۳؛ ج۲۸، ص۳۰۴؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۸٫)

 آنان را آگاه مساز! : حضرت زهراسلام الله علیهادر تداوم مبارزات منفی علیه کودتاگران سقیفه، به امام علیعليه السّلام وصیت کرد: اِنِّی اُوصیِکَ اَنْ لایَلِیَ غُسْلِی وَ کَفَنِی سِواکَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّی لَیْلاً وَ لا تُوذِّنَّنَ بِی اَحَداً، وَ لا تُوذِنَنَّ بِی اَبَابَکْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم ) اَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَبُوبَکْرٍ وَ لا عُمَرُ؛ همانا من تو را وصیت می‌کنم که غسل و کفن کردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم، مرا شب دفن کن و هیچ کس را خبر نکن و ابوبکر و عمر را نیز مطّلع نساز و تو را سوگند می‌دهم به حق رسول خداصلّى اللَّه عليه و آله و سلّم که ابوبکر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند. (کشف الغمه ، ج ۲، ص ۶۸٫)
امام صادق
عليه السّلام نقل فرمود که حضرت زهراسلام الله علیها در لحظه‌های آخر زندگی خطاب به علیعليه السّلام فرمود: اِذا تَوَفَّیْتُ لا تُعْلِمْ اِلاّ اُمَّ سَلَمَهَ وَ اُمَّ اُیْمَنَ وَ فِضَّهَ وَ مِنَ الرِّجالِ اَبْنَیَّ وَ الْعَبّاسَ وَ سَلْمانَ وَ عَمّاراً وَ المِقْدادُ وَ اَبّاذَرَ وَ حُذَیْفَهَ وَ لا تُدْفِنِّی اِلاّ لَیْلاً وَ لا تُعْلِمْ قَبْرِی اَحَداً؛ وقتی وفات کردم به هیچ کس اطلاع نده، جز اینکه از زنان به امّ سلمه و امّ ایمن و فضّه، و از مردان به دو فرزندم حسن و حسینعليه السّلام و عبّاس و سلمان و عمّار و مقدار و اباذر و حذیفه خبر ده. مرا دفن نکن، مگر در شب و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند. (دلائل الامامه طبری، ص۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۱۰٫) حضرت زهراسلام الله علیها به اسماء بنت عمیس فرمود: یا اَسْماءُ اِذا مِتُّ فَاغْسِلْینِی اَنْتِ وَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی‌طالِبٍ(علیه السلام) وَ لا تُدْخِلِی عَلَیَّ اَحَداً؛ ای اسماء، وقتی من از دنیا رفتم، تو و علیعليه السّلام مرا غسل دهید و هیچ کس را در کنار جنازه من راه ندهید. (ذخائر العقبی، ص ۵۳٫)

 دشمن من و رسول خدا را آگاه مکن! : همچنین آن حضرت خطاب به امیرالمومنین علیعليه السّلام فرمود: اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هولاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَات الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ؛ (ای علی) تو را وصیت می‌کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم‌ها آرام گرفته و دیده‌ها به خواب فرو رفته باشند. ( بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰۹؛ ج۷۸، ص۲۵۳؛ ج۲۸، ص۳۰۴٫ )

غسل دادن از زیر پیراهن: شيخ طوسى از سلمى همسر ابو رافع روايت كرده: در آن روزى كه حضرت زهرا سلام الله علیها مى ‏خواست از دنيا رحلت كند به من فرمود: آبى براى من بياور. آب را حاضر كردم و او با آن غسل نيكويى به جاى آورد و سپس گفت: لباسهاى جديدى نزد من بياور. وقتى من لباسها را آوردم و او آنها را پوشيد وارد خانه شد و فرمود: بسترم را در ميان خانه بينداز. آنگاه آن بانو رو به قبله خوابيد و دستهاى مبارك خود را زير گونه خويش نهاد و فرمود: من به زودى قبض روح مى ‏شوم، مبادا لباس من در آورده شود، زيرا من غسل كرده ‏ام. اين بفرمود و از دنيا رفت. هنگامى كه حضرت على عليه السّلام آمد و من جريان را برايش شرح دادم فرمود: آرى مبادا بدن فاطمه سلام الله علیها باز و بدون لباس باشد. آنگاه آن بزرگوار جسد زهراى اطهر سلام الله علیها را برد و غسل داد. أمالي الطوسي عَنْ سَلْمَى امْرَأَةِ أَبِي رَافِعٍ قَالَتْ مَرِضَتْ فَاطِمَةُ فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الَّذِي مَاتَتْ فِيهِ قَالَتْ هَيِّئِي لِي مَاءً فَصَبَبْتُ لَهَا فَاغْتَسَلَتْ كَأَحْسَنِ مَا كَانَتْ تَغْتَسِلُ ثُمَّ قَالَتِ ائْتِينِي بِثِيَابٍ جُدُدٍ فَلَبِسَتْهَا ثُمَّ أَتَتِ الْبَيْتَ الَّذِي كَانَتْ فِيهِ فَقَالَتِ افْرُشِي لِي فِي وَسَطِهِ ثُمَّ اضْطَجَعَتْ وَ اسْتَقْبَلَتِ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَتْ يَدَهَا تَحْتَ خَدِّهَا وَ قَالَتْ إِنِّي مَقْبُوضَةٌ الْآنَ فَلَا أُكْشَفَنَّ فَإِنِّي قَدِ اغْتَسَلْتُ قَالَتْ وَ مَاتَتْ فَلَمَّا جَاءَ عَلِيٌّ أَخْبَرْتُهُ فَقَالَ لَا تُكْشَفُ فَحَمَلَهَا يَغْسِلُهَا ع‏ بيان لعلها ع إنما نهت عن كشف العورة و الجسد للتنظيف و لم تنه عن الغسل‏ « امالی طوسی ج۲ ص ۴۱۳، بحارالانوار ج ۴۳ص ۱۷۳»

 وصیت نامه مکتوب : سخنان فاطمهسلام الله علیها در آخرین لحظات با شوهر مظلوش به پایان رسید. او با ذکر شهادتین برای همیشه چشمان خود را بر روی دنیا بست و به دیار ابدی، نزد پدرش رسول گرامی اسلام شتافت. به اطراف خانه خانه خویش نگاه کرد، چشمش به بسته‌ای افتاد که از همسرش به یادگار مانده بود. آن را باز کرد و دید حضرت فاطمهسلام الله علیها، چنین وصیت کرده است: بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. هذا ما اَوْصَتْ بِهِ فاطِمَهُ بِنْتُ رَسولِ اللهِ، اَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ اَنْ لا الهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فُی الْقبورِ، یا عَلِیُّ اَنَا فاطِمَهُ بَنتُ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم ) زَوَّجْنَی اللهُ مَنْکَ لاکونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الاخِرهِ، اَنْتَ اَوْلی بِی مِنْ غَیْرِی، حَنِّطْنی و غَسِّلْنِی و کَفِّنِّی بِاللَّیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً وَ اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ و اقْرَءُ عَلی وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَهِ؛  به نام خداوند بخشنده و مهربان. این وصیّت‌نامه فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خداست و در حالی وصیّت می‌کند که شهادت می‌دهد خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّدصلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و همانا روز قیامت فراخواهد رسید و شکّی در آن نیست و خداوند مردگان را از قبر زنده کرده، وارد محشر می‌فرماید. ای علی! من فاطمه دختر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم  هستم. خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری. حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و به هیچ کس اطّلاع نده. تو را به خدا می‌سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت، سلام و درود می‌فرستم. ( مقتل الحسین خوارزمی ج ۱ ص ۸۵، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۴؛ ج۱۰۰، ص۱۸۵؛ ج۷۸، ص۳۹۰٫ )